چهار رکن آرامش درونی (سلامت روانی-عاطفی-معنوی)🌅

  • بی گناهی: شما مستحق هیچ نوع مجازاتی نیستید. احساس گناه یک توهم کابوس وار است که در آن معتقد بودیم محصول رویای جدایی است. احساس گناه نتیجه ارتکاب اعمال خشونت آمیز نیست، بلکه اعمال خشونت آمیز نتیجه این است که باور کنیم ما گناهکار هستیم. ما می ترسیم احساس گناه را کنار بگذاریم زیرا احساس می کنیم که از ما محافظت می کند یا ما را راهنمایی می کند. ما به مردم نمی گوییم که باید خود را وادار کنند که بیگناه باشند، بلکه پیشنهاد می کنیم که گناهکار بودنشان را زیر سوال ببرند و به این ترتیب خاطره بی گناهی آنها آشکار می شود.
  • کرامت: ارزش شما همیشه یکسان است، بی نهایت است. شما همیشه لایق عشق بی نهایت هستید. ارزش شما به آنچه انجام می دهید، می گویید، احساس می کنید، فکر می کنید، تولید می کنید یا دارید بستگی ندارد. ارزش سنج، دیگنیومتر یا آمورومتر آن دسته از افکاری هستند که به شما می گویند در هر لحظه قرار است چقدر ارزش داشته باشید. این در مورد توقف دفاع از خود در برابر حملات ذهنی با تلاش برای "برنده شدن عشق" است. در دوره معجزه می گوید: "امنیت من در درماندگی من نهفته است." این به این واقعیت اشاره دارد که وقتی با پاسخ دادن به افکار و مبارزه با آنها از تصویر خود دفاع ذهنی می کنید، در امان نیستید زیرا به خود آسیب می زنید. با این حال، وقتی از دفاع از خود دست بردارید، به هماهنگی و انسجامی می رسید که با آن بی گناه هستید و احساس امنیت می کنید. مراقبت از خود منبع اصلی شجاعت است که باعث می شود وقتی دیگران با شما نالایق رفتار می کنند محدودیت های سالمی را برای دیگران تعیین کنید.
  • اعتماد: تسلیم هر فکر، احساس، عمل، پیامد و تمام زندگی شما و خودتان به زندگی است. این است که خود را به دستان زندگی بسپارم، دست از سرزنش آن برداریم و خود را در برابر این واقعیت باز کنم که می توانم به خود اجازه دهم در عشق آن آرام بگیرم، اعتماد به سمت انتظارات معطوف نیست و وسیله ای برای رسیدن به هدف نیست. شما با اعتماد مذاکره نمی کنید. اعتماد بی قید و شرط است. این از خود گذشتگی به زندگی است. این تجربه رهایی از زنجیر بردگی و کنترل خفه کننده است. اعتماد کلید اصلی است که همه درها را باز می کند. اعتماد یعنی احساس امنیت در خودم، تنها گذاشتن خودم است.
  • خود آغوشی: نافرمانی از مکانیسم خودتنبیهی گناه است. با ما با محبت رفتار می کند. این در مورد ایجاد فضایی از مهربانی در درون خود است که در آن هر احساسی را در آغوش می گیرید، از تفسیر آن دست می گیرید و به سادگی به آن فضایی برای تنفس در آن ارائه می دهید و بدون عجله برای متوقف کردن آن احساس. با هر احساسی طوری رفتار می کند که انگار یک نوزاد است و به آن آرامش می دهد. در آغوش گرفتن خود چیزی است که وقتی ما آن را آموزش می‌دهیم خودکار می‌شود، مهاری است نسبت به خودمان که ناشی از تعهد به "هر اتفاقی هم بیفتد، من به خودم حمله نمی‌کنم"، این است که با خودمان با دقت رفتار کنیم و باید تبدیل به ما شود. انگیزه و مسئولیت اصلی است زیرا از آنجا صلح به تمام جهان گسترش می یابد.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند با *